خیلی ها از من می پرسند که بطور مثال من فلان تله های زندگی را دارم آیا می توانم خودم به تنهایی آنها را درمان کنم؟

به عنوان پاسخ باید بگویم شاید! ولی خیلی محتمل نیست. در واقع موانعی در این راه وجود دارد. شما هم اگر مدتی است که کتاب خوانده اید ولی واکنش هایتان همچنان شبیه قبل است سوالات زیر را از خود بپرسید :

آیا همه تله های زندگی خودم را می شناسم؟ (گاهی فعال شدن برخی تله ها مانع تعدیل تله های دیگر می شوند)
آیا از باورهایی که ته دلم در مورد خودم دارم آگاه هستم؟(من جذاب و خواستنی نیستم، بی عرضه ام، آخرش هیچی نمیشم و غیره)
آیا در سطح کلامی می توانم با این باورها چالش کنم؟
آیا خاطراتی که به من آسیب زده اند می شناسم و از لحاظ عاطفی حل و فصلشان کرده ام؟
آیا نیازهای عاطفی ام را می شناسم و می دانم وقتی برآورده شوند چه حسی دارند؟
اگر دچار تله های زندگی هستیم موارد بالا پیش شرط های لازم برای  تغییر رفتار هستند‌.
مانع دیگر این است که اغلب نیازهای ما ماهیت بین فردی دارند.

بطور مثال تفریح به تنهایی به چه دردی می خورد؟ یا چه کسی می تواند صمیمیت را با خودش تجربه می کند؟ ما به کسی نیاز داریم که به ما محبت، توجه و درک شدن را نشان بدهد. بنابراین برای برآورده کردن نیازهای هیجانی مان به دیگران  نیاز داریم و شاید به همین دلیل گروه درمانی یکی از روش های بسیار موثر در بهبود تله های زندگی است.