با سلام‌ دختر ۲۷ ساله یی دارم‌ک حدود ۶ ماه پیش با یک‌دانشگاه در آمریکا اپلای کردند و در حین اپلای با آقایی حدود ۱۰ سال از خودشون بزرگتر آشنا شدند جهت راهنمایی در دانشگاه. از زمان اشناییشون تا الان‌ حدود ۸ ماه میگذره و تبدیل به دوست پسر و دوست دختر شده اند. ایشون از ایالتشون برای دیدار دخترم میان و بین شون هدیه رد وبدل شده رابطه شون تقریبا جدیه خانواده پسر هم‌در جریان هستن و بنده هم‌از ابتدا درجریان بودم‌. دل نگرانی بنده صرفا از جهت خلا تنهایی دخترم‌ و اختلاف سنی ایشون هست. نگرانم این آقا مانع پیشرفت دخترم بشه

تا اینجا که این آقا ظاهرا به پیشرفت دخترتون خیلی هم کمک کرده. هم در مرحله گرفتن پذیرش هم در مرحله سازگاری با شرایط جدید. اینکه از ایالت دیگری میکوبه میاد دیدن ایشون نشون میده به دخترتون علاقمنده و اینکه بعد از هشت ماه این رابطه همچنان ادامه داره و حتی جدی شده نشون میده دخترتون هم به ایشون علاقمنده و ظاهرا اهمیتی به اختلاف سنی نمیده. 

آدم ها غیر از پیشرفت، به محبت، درک شدن، احترام و توجه هم نیاز دارند. 

این یعنی:

تفاوت‌هاشون درک بشه، 
به حریم خصوصی شون، به نظرشون و احساساتشون احترام گذاشته بشه و با روی خوش پذیرفته بشوند.

ظاهرا شما خیلی نگران دخترتان هستید و نگرانی معمولا رابطه عاطفی را مختل می‌کند چون برای برطرف کردن نگرانی لازم است دیگران مدام طبق دلخواه ما رفتار کنند تا نگرانی ما برطرف شود و این یعنی درک و پذیرش و احترام مختل می‌شود. 

من اضطراب شما را درک می‌کنم ولی شاید لازم باشه راهکار دیگری برای تعدیل اضطرابتون پیدا کنید:

مثلا کتابی در زمینه فائق شدن بر اضطراب مطالعه کنید، 

از خودتون بپرسید اگر نگران دخترتان نبودید باید نگران کدام مشکل زندگی شخصی خود می‌شدید و فکری برایش می‌کردید؟ 

مثلا خودتون در زندگی چقدر پیشرفت کردید؟ 

آیا با همسرتون صمیمیت و رابطه عاطفی و جنسی رضایتبخشی دارید؟

چقدر بلدید تفریح کنید و بخندید؟ چقدر به دیگران در کنار شما خوش می‌گذرد؟ 


همینطور می توانید از رواندرمانی یا دارودرمانی برای تعدیل اضطراب خود کمک بگیرید.