سلام وقت بخیر اگه زمانی متوجه این قضیه شده باشیم که تلاش برای این رابطه دیگه بیهوده است ولی پای دوتا بچه ی به بلوغ رسیده درمیان است چی؟ من به این نتیجه رسیدم که ادامه دادن کاملا بیهوده است ولی برای بچه هام نگرانم
در واقع تصمیم به جدایی تصمیم پیچیدهای است و نسخه سر راستی ندارد که بشود به همه افراد و همه شرایط تعمیم داد. طبیعتا شرایط هر خانوادهای متفاوت است و باید بصورت جداگانه بررسی شود.
این که شما نسبت به تاثیر تصمیماتتان روی بچه ها دقت می کنید نشانه بافکر بودن شما است آن هم وقتی که ادامه رابطه برای شما اینطور ناامیدکننده و سخت است.
احتمالا در رابطه با همسرتان خیلی احساس تنهایی میکنید. سوال من از شما این است که با این احساس ناامیدی و تنهایی در رابطه با همسرتان چطور کنار میآیید؟
اگر نارضایتیتان را نادیدهاش بگیرید و سکوت کنید میروید به سمت افسردگی،
اگر نارضایتیتان را ابراز کنید، چون ظاهرا به حل مساله منجر نمیشود احتمالا به بحث و دعوا کشیده میشود،
طبیعتا از هم پاشیدن خانواده به بچهها آسیب میزند ولی باید دقت کنیم درگیری و تشنج مداوم در فضای خانه ، سردی و بیتفاوتی والدین نسبت به یکدیگر، و یا خیانت یکی و افسردگی دیگری، اینها اسمش "خانواده" نیست!
در چنین شرایطی بچه ها اصلا خانواده ای ندارند که بخواهند از دستش بدهند.
ناامنی و بیعاطفگی فضای خانه خیلی بیشتر از جدایی فیزیکی والدین برای فرزندان آسیب رسان است و اگر نیاز بچهها را در نظر بگیرید باید شرایطی را فراهم کنید که بتوانند حضور حداقل یک والد شاد و باثبات را تجربه كنند