احساس بی قراری و نداشتن آرامش از نظر روانی چه تاثیری بر زندگی ما خواهد داشت

علائم نداشتن آرامش 

چرا گاهی، مدام پریشانی و اضطراب افکار ما را برهم می ریزد و تمرکز ما را از ما می گیرد. مراجعین بسیاری را می بینم که از نداشتن آرامش رنج می برند. البته بسیاری از آنها افرادی هستند که دائم به فکر راضی نگه داشتن دیگران هستند و مدام در حال به دست آوردن خوشی و شادی برای دیگرانند و خودشان را به کلی فراموش کرده اند. برای این افراد توصیه ام خواندن مطلب نه گفتن قدرت نه گفتن و مهارت هایی که به ما می آموزد چگونه نه بگوییم را مطالعه نمایید. البته به صورت ریشه ای تر این افراد به دلیل عدم داشتن عزت نفس است که می خواهند دائم از دیگران تایید بگیرند تا احساس آرامش داشته باشند در حالیکه احساس شادی و نداشتن احساس بیقراری تنها منوط به شادی درونی انسان هاست شادی هایی که به عوامل بیرونی بستگی ندارد. مطلب احساس خوشبختی درونی را مطالعه کنید.


چرا گاهی ما مدام احساس بیقراری می کنیم

در دنیای امروز بسیاری از ما دائم نگران هستیم. اضطراب و پریشانی افکار ، نمی گذارد بتوانیم برای زندگی مان تصمیمات درست بگیریم. دائم در حال نگرانی از قضایا و مسائل هستیم و دنبال این هستیم که خطرهای آینده را کشف کنیم طوریکه هرگز نمی توانیم از زندگی فعلی خود لذت ببریم. احساس بی قراری بر ما جوری نفوذ می کند که از بهترین لحظات خود نمی توانیم لذت ببریم. حالا می خواهیم این مسئله را ریشه یابی کنیم. از نظر روانشناسی بالینی درصد بالایی از پریشانی ذهنی، زاییده ترس ها و واهمه های کودکی و نوجوانی ماست. ز جمله افرادی که والدین کنترلگر دارند یا اینکه به دنبال حمایت شدن هستند. افرادی که در کودکی مدام ترس و واهمه داشته اند نمی توانند در بزرگسالی فردی شجاع با قدرت تصمیم گیری بالا و ریسک پذیر شوند. ابرای اینگونه افراد مشاوره و روان درمانی ضروری است و با احتمال بالایی بدون نیاز به دارو مسائل فکری این افراد درمان می شود.

چگونه به آرامش برسیم

حالا که تعریف بیقراری را باهم درک کردیم و یکی از مهم ترین علت های آن را  فهمیدیم، باید ببینیم اگر ما درگیر اضطراب و استرس و به قولی دل آشوبی هستیم باید چه کار کنیم تا حالمان بهتر شود؟ عدم داشتن آرامش همراه با عدم انگیزه درونی و فرار از مسائل درونمان است که دائم از این شاخه به شاخه ای دیگر می پریم. ببینید مسئله بزرگ اکثر ما این است که هرگز نمی پذیریم که یک سری ضعف ها در ما وجود دارد. یا نمی پذیریم که یک سری مسائل و مشکلات در زندگی ما وجود دارد که باید آنها را برطرف کنیم. بسیاری از افراد دائم در حال فرار از مشکلات هستند و همین کم کم انرژی آنها را از بین می برد . اما اگر ما بپذیریم که مشکلاتی که در زندگیمان پیش می آید جزو زندگی ماست و اگر خودمان نتوانیم آن را حل کنیم باید از یک روانشناس متخصص کمک بگیریم، هرگز به احساس بیقراری یا پوچی یا افسردگی نخواهیم رسید.