زخم یعنی زندگی؛ روایتی از درمانگر فهیمه رضایی در روزهای سخت ایران
زخم یعنی زندگی؛ روایتی از درمانگر فهیمه رضایی در روزهای سخت ایران
درمانگر فهیمه رضایی:
امروز در جلسه درمان از مراجع خود پرسیدم:
«زخمت چیه؟»
با نگاهی بیتفاوت گفت: «هیچ زخمی ندارم…»
لبخندی زدم و گفتم:
«یعنی هیچ چیز در زندگیت ارزش جنگیدن نداشت؟ هیچ درد، هیچ شکست، هیچ عشق، هیچ رؤیایی که برایش زخمی شوی؟»
سکوت کرد. سکوتی عمیق که پر از هزار حرف نگفته بود…
💔 زخم، قصهی زندگی ماست
زخمهای ما نشانهی ضعف نیستند، نشانهی زندگیاند.
هر بریدگیِ دل، هر شکست، هر اضطراب، ردّی از «زیستن» ماست.
زخمها، قصههای زندگی ما هستند. قصههایی که معنا میسازند، خاطره میشوند، ما را شکل میدهند.
در این روزهای سخت ایران، جایی که فشار اقتصادی، بیثباتی، و خستگی روحی گاهی تا استخوان میرود، زانو زدن آسان است…
اما ما درمانگران هر روز میبینیم انسانهایی که هنوز ایستادهاند — با زخم، اما با امید.
☀️ زانو نزن!
دوست من، اگر امروز خستهای،
اگر درگیر استرس، افسردگی، یا وسوسهی سیگار، مواد یا ناامیدی هستی،
بدان: اینها راهِ «حل» نیستند، راهِ «فرار»اند.
سر کردن با درد یعنی معنا دادن به آن.
استرسهای ما همان زخمهای ما هستند، اما هر زخمی میتواند معنا داشته باشد.
وقتی به درد معنا میدهی، دیگر فقط درد نیست؛ تجربهای میشود که تو را قویتر میکند.
🌱 زخم یعنی من کم نیاوردم
زخم یعنی:
من هنوز اینجا هستم.
من هنوز ادامه میدهم.
من هنوز در میان تاریکیها، نور را میجویم.
درمان یعنی فهمیدنِ اینکه در دلِ زخم، هویت ما نهفته است.
هر جای بدن یا روحات که زخم دارد، همانجاست که زندگی کردهای، دوست داشتهای، ترسیدهای، افتادهای، و دوباره برخاستهای.
🕊 پیام درمانگر
درمانگر بودن یعنی هر روز دیدن انسانهایی که با تمام خستگی، باز هم تلاش میکنند.
زخمهای ما دلیل شرمندگی نیستند — مدالهای مقاومتاند.
زخم یعنی من زندهام، من جنگیدم، و هنوز امید دارم.
دیدگاهتان را بنویسید