چگونه افراد خودشیفته مرزهای سلامت روانی شما را تهدید میکنند؟ داستان واقعی یک فداکاری پزشکی و بیرحمیهای خودشیفتگان
چگونه افراد خودشیفته مرزهای سلامت روانی شما را تهدید میکنند؟ داستان واقعی یک فداکاری پزشکی و بیرحمیهای خودشیفتگان
مقدمه
چند هفته پیش، یکی از مراجعینم که پزشک فوقتخصص در یکی از رشتههای بسیار حساس پزشکی است، برای مشاوره به دفترم آمد. او، به عنوان کسی که در یک منطقه محروم در حال خدمت است، همیشه خود را در موقعیتهای بحرانی و اضطراری قرار میدهد. او در تمام سالهای فعالیت حرفهایاش بارها جان انسانها را نجات داده بود، اما این بار، تجربهای که برایم تعریف کرد، بیشتر از همیشه مرا به فکر فرو برد و مرا به این نتیجه رساند که افراد خودشیفته میتوانند به راحتی مرزهای سلامت روانی افراد را تهدید کنند.
این پزشک متخصص، خانم دکتر (اسم مستعار)، در یکی از شبهای سرد زمستانی وقتی که در خانهاش در کنار خانواده استراحت میکرد، ناگهان تماس اضطراری دریافت کرد. کودکی یک ساله به شدت دچار سوختگی شده بود و تنها کسی که میتوانست او را از مرگ نجات دهد، او بود. از آنجایی که در آن زمان تنها پزشک متخصص در دسترس بود، او بلافاصله بدون هیچ تردیدی پاسخ داد و به سرعت از خانه خارج شد.
فداکاری در عمل
در حالی که خانم دکتر در لباس راحتی خانه بود و فرصت تغییر لباس نداشت، یک پارچه ساده به دور خود پیچید و بلافاصله به بیمارستان رفت. او در حالی که هیچ توجهی به لباسش نداشت و تنها به نجات جان کودک فکر میکرد، با تمام وجود در تلاش بود تا وضعیت کودک را تحت کنترل درآورد. مدتها طول کشید تا درمان کودک آغاز شود و خوشبختانه او توانست با فداکاری و سرعت عمل خود جان کودک را نجات دهد.
در همین لحظه، خانم دکتر احساس نکرد که به ظاهر یا شرایط خود توجه کند. او تنها به تقدس زندگی و وظیفه پزشکیاش فکر میکرد. در پایان شب و پس از ساعتها درمان، او به خانه بازگشت و برای استراحت به تخت خود رفت. به نظر میرسید که به هیچ وجه از فداکاریاش خسته نشده است.
رفتار تحقیرآمیز و بیرحمانه
صبح روز بعد، خانم دکتر برای تدریس در کلاسهای دانشگاه خود به محوطه دانشگاه رفت. در همین لحظه، همسرش او را دید و در حضور برخی از دانشجویان، به طور بیرحمانهای به او ایراد گرفت. در مقابل همه، او به خانم دکتر گفت که چرا در شب گذشته لباس مناسب نپوشیده است و اینکه به عنوان یک پزشک باید همیشه آراسته و مرتب باشد. همسرش که از ویژگیهای خودشیفتگی رنج میبرد، حتی درک نکرد که در آن شرایط اضطراری، اولویت، نجات جان یک کودک بود، نه ظاهر خانم دکتر. این رفتار از سوی همسر خانم دکتر برای من بیرحمانه و غیرقابل درک بود. فردی که هیچگاه نمیتواند همدلی و درک متقابل از شرایط دیگران داشته باشد، تنها به دنبال برتریجویی و تحقیر دیگران است. در این لحظه، خانم دکتر احساس کرد که نه تنها در موقعیتی بحرانی برای نجات جان یک انسان تلاش کرده بود، بلکه با رفتاری تحقیرآمیز روبهرو شده بود که هدفش فقط کاهش شأن او در مقابل دیگران بود.
چرا افراد خودشیفته مرزهای روانی شما را تهدید میکنند؟
این داستان برای من یک یادآوری بزرگ بود که چگونه رفتارهای بیرحمانه و تحقیرآمیز از جانب افرادی که خودشیفته هستند، میتواند سلامت روانی فرد را تهدید کند. افراد خودشیفته معمولاً هیچگونه همدلی یا درک متقابل از احساسات و نیازهای دیگران ندارند. برای آنها، فقط خودشان مهم هستند و هر چیزی که باعث دیده شدن و برتری آنها شود، اهمیت دارد. در واقع، اگر شما در موقعیتی باشید که نتوانید بازتابی از خودشان در آن ببینند، ممکن است رفتارهایی از قبیل تحقیر، سرزنش و بیاحترامی را از سوی آنها تجربه کنید. برای خانم دکتر، این رفتارهای تحقیرآمیز باعث شد که به سرعت به فکر فرو رود و تصمیم بگیرد که مرزهای روانیاش را محکمتر از همیشه حفظ کند. او فهمید که برای پیشرفت در زندگی و حفظ سلامت روانی خود، باید از هر گونه رفتار تحقیرآمیز خودشیفتگان فاصله بگیرد.
حفظ مرزهای روانی در برابر افراد خودشیفته
اگر شما هم در زندگیتان افرادی مشابه این فرد خودشیفته دارید، باید بدانید که حفظ مرزهای روانی بسیار مهم است. افراد خودشیفته میتوانند شما را از خودتان دور کنند و شما را به فردی که نیستید تبدیل کنند. به همین دلیل، لازم است که خودتان را از هر نوع فشار روانی و تحقیر دور نگه دارید. در این مواقع، باید بدانید که سلامت روانی شما اولویت دارد. از رفتارهای تحقیرآمیز و بیرحمانه افراد خودشیفته باید فاصله بگیرید و در عین حال خودتان را در موقعیتهای حساسی قرار دهید که نیاز به فداکاریهای بزرگ دارید.
نتیجهگیری
در نهایت، این تجربه به من یادآوری کرد که باید به سلامت روانی خود اهمیت بدهیم و از مرزهای شخصیمان محافظت کنیم. افراد خودشیفته میتوانند به راحتی شما را تحت فشار قرار دهند و با رفتارهای تحقیرآمیز، احساس خودارزشمندی شما را خدشهدار کنند.اما با آگاهی و حفظ مرزهای روانی، میتوانیم از این شرایط سخت عبور کنیم و در مسیر رشد و پیشرفت ادامه دهیم.
دیدگاهتان را بنویسید