قدم های مهم برای کسب موفقیت_خلاصه کتاب چگونه میتوانید آنچه را که ندارید به دست آورید و آنچه را که دارید حفظ کنید کتابهای روانشناسی

قدم های مهم برای کسب موفقیت_خلاصه کتاب چگونه میتوانید آنچه را که ندارید به دست آورید و آنچه را که دارید حفظ کنید

چهار قدم مهم برای کسب موفقیت

1- نیت خود را مشخص کنید؛ تشخیص دهید که اکنون در چه وضعیتی قرار دارید و می خواهید برای رسیدن به تعادل صحیح و منطقی تا چه حد پیش بروید.
2- هر چه به آن نیاز دارید آماده کنید؛ زمانی که فهمیدید چه چیز کم دارید و چگونه می توانید آن را کسب کنید شما به طور خودکار شروع به کسب موفقیت‌های درون می کنید.
3- هر چه دلتان می‌خواهد، آن را به دست آورید؛ رمز و راز خلق کردن موفقیت های خارجی پی ببرید.
4- موانع را از سر راه موفقیت فردی بردارید؛ سرزنش‌ها، افسردگی‌ها، اضطراب ها، بی تفاوتی ها، قضاوت‌ها، بی تصمیمی ها، طفره رفتن ها، در حد کمال بودن ها، رنجشها، افسوس خوردنها، سردرگمی ها و اصول ها همه باید از بین برود.
با درخشش نور باطنیه به حب نفس، پیمودن راه در تاریکی پایان می یابد. دستیابی به موفقیت فردی یعنی اگر شما زمین خوردید، می دانید چگونه از جای خود برخیزید. افرادی که با به خطر انداختن خود می‌خواهند خودشان باشند و به دنبال دل خود می‌روند و معمولاً زمین‌میخورند.
اشتباهات، عقب‌نشینی ها، تطبیق دادن ها و... همگی جزء زندگی هستند و به ما تعلیم و درس می‌دهند.
تفاوت اصلی بین افرادی که در زندگی خود موفق می شوند و آنان که شکست می خورند در این است که گروه اول می دانند چگونه کمک بگیرند.


باید این را بدانیم که موفقیت های فردی متفاوت است.

پول برای انسان خوشحالی نمی آورد

پول برای ما شادی آفرین نیست. این که پول شما را خوشحال می سازد یک نیرنگ و چشم بندی است. برای درک و تشخیص یک نیرنگ لازم است که مغز به این درجه از رشد رسیده باشد و این دوره انتقال؛ یعنی گذشتن از مرحله ذاتی به مرحله انتقالی معمولاً با رسیدن به مرز بلوغ ظاهر می شود. تا زمانی که زمان یک عقیده فرا نرسد، قبول آن دشوار است (مثلاً نویسنده کتاب کتابی به نام زنان ونوسی مردان مریخی را نوشته با گذشت زمان اندیشه و عقیده و تهیه مرد نسبت به زن از بین رفت و این عقیده ایجاد شد که مرد  زن برابرند. گرچه متفاوت اند اما به این معنی نیست که یکی از دیگری برتر است)
زمانی که درمیابیم خوشنودی ما متکی بر اوضاع و احوال خارجی نیست، شادی و سرور ما پایان می پذیرد.
این پول نیست که سبب خوشحالی ما می‌شود که عقیده باطنی ما و احساسات و تمایلات ما است که خوشی و مسرت را در ما به وجود می آورد.

موفقیت های خارجی احساس ما را افزایش میدهد

جستجو و تلاش زمانی ما را محدود می‌کند که ما فراموش کنیم سرچشمه خوشحالی و خوشبختی در درون ماست.
رمز به دست آوردن آنچه شما می خواهید و خواستن آنچه شما آن را دارید این است که اول یاد بگیرید چگونه خوشحال باشید دوست دارید مطمئن باشید و صرفنظر از آنچه اوضاع و احوال خارجی چیست آرامش خود را حفظ کنید و از آن پس به موازات موفقیت های خارجی که به دست می آورید می توانید  خوشحال تر بشوید.
زمانی که ما خوشحال نیستیم معمولا فکر می‌کنیم که بیشتر داشتن درد درونی ما را تسکین می دهد؛ ولی اینطور نیست و هیچ وقت هیچ چیز برای ما کافی نیست و همین طور که ما ناراضی بودن را با خود یدک می کشید چشم بندی موفقیت خارجی تقویت می‌شود.
در وهله اول به دست آوردن آنچه می خواهید ممکن است موثر و مفید باشد ولی حقیقت این است که پس از یک خوشحالی کوتاه مدت دوباره ناراحتی و نارضایتی ما شروع می شود.
اگر ما راه دستیابی به موفقیت های شخصی را یاد نگیریم زیاد کردن، احساسی از نارضایتی و دلواپسی برای ما به ارمغان می آورد.
سرچشمه موفقیت در درون آدمی است و زمانی به آن دست می‌یابیم که نه تنها خودمان باشیم بلکه خودمان را نیز دوست داشته باشیم. این کار ما را در راهی که پیش رو داریم اعتماد خوشحالی و نیرو می بخشد و روند کار را آسانتر می کند. موفقیت فردی نه تنها رسیدن به هدف است بلکه احساس رضایت و آرامش است که پس از دستیابی به آن به انسان دست می دهد.
زمانی موفقیت شخصی نصیب شما می شود که شما به راستی درباره گذشته حال و آینده خود احساس رضایت کنید.

شاد و خوشحال بودن چیست؟

سرچشمه خوشحالی دیرپا و ماندنی درونی، خود انسان است.موقعیت مادی زمانی ما را شاد میکند که ما از قبل خوشحال باشیم. برای انکه امواج شادی و خوشحالی را در زندگی احساس کنیم، باید قبلا شاد بوده باشیم و سپس امواج تولید شده از آنچه در طلبش بوده و به دست آورده ایم تجربه کنیم.
علت واقعی ناخشنودی چیست؟
علت ناخشنود بودن ما این است که دیگر چیزی به چنگ نمی آوریم. ما اشتباها نتیجه گیری میکنیم که علت ناخرسندی ما به دست نیاوردن و یا نداشتن چیزی است که می خواهیم. زیاده طلبی و بیشتر خواستن، طبیعت روح، فکر، قلب و حواس ما است. تاریکی را مستقیما نمیتوان از بین برد ولی اگر شما درون خود را روشن سازید، به طور خودکار از بین می رود.

از دست دادن موفقیت خارجی

هنگامی که شما وقت خود را متوجه موقعیت خارجی میکنید، زودتر به آن میرسید ولی خودتان را از دست میدهید. اگر شما خوشحال باشید، موفقیت به دنبال آن خواهد آمد ولی نه همیشه!
دنیا پر از افراد خوشحال اما فقیر است.
کافی نیست که انسان فقط با انچه که دارد خوشحال باشد،باید تمایلات مادی خود را نیز ارضا کند. زمانی که شما دعا میکنید، خداوند قسمتی را که شما نمیتوانید انجام دهید را از شما قبول میکند.
پول میتواند برای ما نعمتی از بهشت و یا بلیطی برای جهنم باشد.
چگونه چیزهایی را که نیاز دارید به دست آورید:
هرگاه شما موفقیت درونی را حس نمیکنید، این عدم احساس شما هیچ ربطی با آنچه در دنیای خارج نمیتوانید کسب کنید، ندارد.

ویتامین های ده گانه عشق

ویتامین خ_ عشق و حمایت از طرف خداوند (دوره جنینی)
ویتامین و_ عشق و حمایت از طرف والدین (تا 7 سالگی)
ویتامین ف_ عشق و حمایت از طرف فامیل، دوستان و خوشحال بودن ( 7تا14 سالگی)
ویتامین د_ عشق و حمایت از طرف دوستان و سایرینی که همان هدف ما را دارند (14تا21 سالگی)
ویتامین خ٢_ عشق و حمایت از طرف خودمان ( 21تا28 سالگی)
ویتامین ر_ عشق و حمایت روابط دوستانه، شراکت، تخیلی و عاشقانه ( 28تا35 سالگی)
ویتامین و_ عشق و حمایت کسی که به ما وابسته است ( 35تا42 سالگی)
ویتامین خ3_ خدمت به خداوند ( 56سالگی به بالا)
نیاز ما به عشق برحسب کمبودهایی که داریم، متفاوت است.
روح به هر 10 نوع ویتامین نیازمند است ولی قلب میتواند هرزمان با یکی از آن ها بسازد.

مخازن ده گانه عشق

به محض اینکه یکی از مخازن دهگانه پر شد برای اینکه در ارتباط باقی بمانید، باید پر کردن مخزن دیگر را شروع کنید. اگر ما کماکان به پر کردن مخزن پرشده بپردازیم خود به خود پیوند خود را با منابع داخلی و درونی خود قطع می کنیم.
علائم مخزنی که پر شده این است که زمانی که مخزنی پر می شود احساس مثبتی  به ما دست می دهد. در آن زمان که مخزن در حال پر شدن است ممکن است این فکر کنیم که شریک زندگیمان سبب خوشحالی ما شده ولی در حقیقت چنین نیست و به این علت است که ما با درون خود ارتباط برقرار کرده ایم و این سبب خوشحالی درونی ما شده است.
زمانی که یک مخزن تهی است ناراحتی و ملال ما شروع می شود.
وقتی شما خودتان را دوست نمی دارید، هیچ کسی جز خودتان نمی تواند شما را سرحال بیاورد. پس ما باید اول خودمان را دوست بداریم.
روند بلوغ در سن 21 سالگی متوقف نمی شود و در سرتاسر حیات ما با ما است و ادامه دارد.
برای جلو رفتن گاهی باید به عقب برگردیم و به گذشته نگاهی بیاندازیم.
زمانی که مردم بیمارند و بهبود نمی یابند؛ به عشقی که به آن نیازمند آن دسترسی ندارند.
مرد باید این احساس را داشته باشد که هم مورد احتیاج به هم مسئول دیگران است و الا  حس عزم و اراده و حیاتی بودن وجود خود را از دست می‌دهد.
زن به این نیاز دارد که حس کند تنها نیست و می تواند روی کمک دیگران حساب کند. زیاد از حد خودمختاری برای زنان از سلامت به دور است.

بحران های هر سن کدام است

بحران از جنین تا تولد
بحران تولد تا سن هفت سالگی            
بحران سکوت سن 7 تا 14 سالگی
بحران هورمونی 14 تا 21 سالگی
بحران آموزشی سن 21 تا 28 سالگی
بر روی بحران انگشت بگذارید سن 28 تا 35 سالگی
بحران مخفی سن 35 تا 42 سالگی
بحران میانسالی سال های بین 42 و 45 سالگی        
بحران خالی بودن آشیان در سال‌های بین 49 و 56 سالگی

چگونه چیزهایی را که میخواهیم، به دست آوریم

رمز موفقیت فردی این است که با خودتان رو راست باشید و افزون طلبی را دنبال کنید. با افزون طلبی و قانع بودن به آنچه دارید موفقیت را در زندگی بی حد و حصر کنید. رمز موفقیت خارجی آرزوها و تمایلات ما و داشتن احساس و اعتقاد است.

 

چگونه میتوانید آنچه را که ندارید به دست آورید و آنچه را که دارید حفظ کنید
نویسنده: جان گری.      مترجم: مرتضی مدنی نژاد      ناشر: نشر هیرمند     سال نشر: 1379
خلاصه شده توسط: فاطمه سادات موسوی


نظرات

فیلدهای ضروری با علامت

    سوال خود را از ما بپرسید